هوا تاريك شده بود كه دكتر فيليپز جوان كولهپشتي خود را به شانه انداخت و بركه ماهيگيري را ترك گفت. از تختهسنگها بالا رفت و با گالوشهايش كه تاپتاپ صدا ميكرد طول كوچه را پيمود. وقتي به آزمايشگاه تجارتي خود كه در كوچه كنسروسازي «مونتري» واقع بود رسيد چراغهاي كوچه روشن شده بود.
آزمايشگاه دكتر ساختمان كوچك ولي محكمي بود كه يك نيمه آن در خشكي قرار داشت و نيمه ديگرش روي پيهايي بنا شده بود كه در آبهاي خليج ...
|