فكر كردم حرفهايم را كه گفتم و گفتي قبول، ديگر تمام است. يادت هست گفتي بيشتر حرف بزنيم، گفتم باشد، حرف بزنيم. تازه داشتيم حرف ميزديم كه ديرت شد. گفتي «بايد زودتر برسم خانه» و رفتي. خانهتان طرفهاي آرياشهر بود، ولي بهاش ميگفتيد صادقيه. حالا اسماش را بعد عوض كرده باشند يا نه، فرقي نميكرد. خانهي شما آرياشهر بود. گفتي خيلي سال نبود كه آمديد، قبلاً جاي ديگر بوديد جايي مثل خرمشهر يا اسمي شبيه به همين.
بعد جنگ ...
|