اين عبارت مثلي هنگامي به كار مي رود كه شخص در انجام كاري كمال سعي و اهتمام را معمول دارد، تمام موانع را از پيش پاي مقصود بردارد، با وجود اين همه تلاش و فعاليت سرانجام با بن بستي مواجه شود كه اجابت مسئول را دشوار كند.
در اين مورد و نظاير آن اگر استعلام نتيجه شود عامل شكست خورده پاسخ مي دهد:
زديم ولي نگرفت.
اما ريشه تاريخي اين ضرب المثل:
به طوري كه در كتب تاريخي آمده است شاه عباس دوم كه پادشاهي مهربان و غمخوار رعيت بود روزي هنگام زمستان كه آبها يخ بسته بود حسب المعمول با تني چند از خاصان و وزيرانش به بازار اصفهان رفت و پيري پاره دوز را كه آثار فقير و مسكنت توأم با پيري و كهولت از ناصيه اش هويدا بود مشاهده كرد كه مشته اي در دست لرزان داشته ولي بر اثر شدت سرما و برودت هوا ياراي كوبيدن مشته بر كفش و تكه هاي چرم را نداشته است.
شاه عباس را دل بر وي بسوخت و غفلتاً فكري بخاطرش رسيده پيرمرد را نزديك خواند و گفت:«پيرمرد، مگر 3 را به 9 نزدي كه به اين روز افتادي؟»
|