عبارت بالا در عرف اصطلاح عرفا و ارباب ذوق وادب كنايه از ترك علايق ، پشت پا زدن به دنيا و مافيها و رهاكردن اميال و آرزوها باشد .
خواجه شيراز مي فرمايد :
من هماندم كه وضو ساختم از چشمه عشق
چهارتكبير زدم : يكسره بر هرچه كه هست
بايد ديد منظور از چهار تكبير و شان نزول آن چيست كه آدمي چون بخواهد تبراي مطلق از ما سوي بجويد آن را به چهار تكبير تعبير ميكند .
تكبير از لحاظ ريشه و مفهوم لغوي « بزرگ و كلان گردانيدن چيزي و بزرگ شمردن و بزرگي صفت كردن آن چيز آمده است » همچنين به منظور بزرگ داشتن و خداي را به بزرگي ياد كردن نيز تكبير مي گويند .
در محارباتي كه در صدر اسلام بين مسلمين وسپاهيان دشمن روي مي داد هنگامي كه جنگ مغلوبه مي شد مسلمين تكبيرگويان پيش مي رفتند و با صداي الله اكبر شمشيرمي زدند تا دوست و دشمن را بشناسند و احياناً به جانب خودي و آشنا شمشيرحوالت نكنند . از طرف ديگرتكبير علامت فتح و پيروزي هم بوده است . درميدان جنگ پس ازغلبه بردشمن تكبير ميگفتند . به هنگام صلح هم چون متهمي در مجمع عمومي و محضر قضات محكمه اقراربه جرم مي كرد مستنطق يا بازپرس به علامت موفقيت تكبير ميگفت و حاضران جلسه با صداي بلند پاسخ مي دادند .
تكبير ديگري به نام تكبيرة الاحرام داريم كه اولين تكبير نماز است وچون بعد از آن سخن گفتن يا عملي غير از اعمال نماز به جاي آوردن حرام است بدين جهت آن را تكبيرة الاحرام گويند . اما چهارتكبيراختصاص به نماز ميت دارد كه به مذهب اهل سنت و جماعت بر جسد و جنازه ميت گفته مي شود و چون بعد از آن ميت را براي هميشه وداع مي گويند لهذا در اصطلاح عمومي از آن به معني و مفهوم ترك و قطع علايق تعبير شده است .
توضيح آنكه قبل ازخلافت عمر نماز ميت را با چهارو پنج و شش تكبير مي گزاردند . در زمان عمر منحصر به چهار تكبير شد . و از آن موقع تاكنون در نزد اهل سنت به همين منوال باقي مانده است ولي در مذهب تشيع خلافي نيست كه در نماز ميت يا نماز جنازه پنج تكبير گفته مي شود .
|