در امر گردآوري و تأليف و تدوين اسناد و مدارك فولكلوري از دو طريق ميتوان پيش رفت. يكي از راه گردآوري محدود و مشخص واحد به واحد كه هر ديه و شهرك و شهر و استاني به انفراد و استقلال موضوع مطالعه و هدف گردآوري قرار گيرد و مجال و وقت در اختيار باشد. ديگري طريقه جمعآوري سراسري يا كاوش عمومي و يكباره و يكجا است كه در آن واحد و در زماني معين در سرتاسر كشوري شروع به كار شود. از اين دو راه هر طريقي كه انتخاب شود اگر مباشر امر، مقيم و زاده محل نباشد و اهل محل آنچنان كه بايد و شايد با او همراهي نكنند و از مساعدت صادقانه و صداقت صميمانه مردم برخوردار نشود بيگمان حاصل كارش خالي از عيب و منقصت نتواند بود و اين نكته مهم و دقيق يكي از نتايج تجربه چندين ساله مسود اين اوراق و افرادي است كه همراه وي دستاندركار گردآوري اين مدارك و تفكيك و مطالعه آنها هستند. روش نخستين نيز به فرض اينكه فرصت و مجال و وسايل كافي و محيط مساعد در اختيار باشد و جميع شرايط لازم فراهم آيد هنگامي مقبول و سودمند خواهد بود كه توجه گردآورندگان منحصراً به منطقه مشخص و معيني محدود شود و مباشران امر چنان كار كنند كه در مدت اقوام آنان خطر فوت نكته يا نكاتي يا فراموش شدن و از قلم افتادن مطلبي يا از ميان رفتن اصل موضوع متصور نباشد. به اين جهات و به جهات عديده ديگر بود كه روش دوم يعني اقدام به كاوش عمومي و جمعآوري سراسري ـ با توجه به پيوستگيها و وابستگيهايي كه غالباً بين سنن و آداب، قصص و امثال و رسوم و معتقدات نواحي مختلف وجود دارد و چهبسا روشني جنبههاي مختلف رسم و عادتي در يك ناحيه موجب رفع ابهام و گنگي همان رسم و عادت در ناحيه ديگر شود ـ به نظر ما مرجح و مفيدتر آمد. البته اين روش با همه مزايايي كه از لحاظ كليت و جامعيت نسبت به روش اول دارد واجد اين اشكال نيز هست كه يك جستوجوگر با وسايل محدود و معدود خود، در آن واحد ناگزير است از مسافتي بعيد با مردم سراسر كشور سر و كار داشته باشد و با تفاوتها و ويژگيهاي خلقي و اقليمي و سليقهها و روحيات مختلف آنان از حيث دقت يا مسامحهكاري و وسواس يا سهلانگاري روبهرو شود و خشمگين نگردد و صبر و تحمل بسيار داشته باشد و مهمتر از همه آنكه مردم اين سرزمين را به راستي دوست بدارد، همدلي و همنشيني با آنان و شنيدن افكار و معتقداتشان را «عيب و عار» نشمارد؛ خود را تافته جدا بافته نداند؛ و به حقيقت و واقع براي خويش تمايز و تشخصي قائل نشود تا بتواند نه تنها در ميان آنان بلكه در دل ايشان راه يابد و آنگاه كه راه يافت چنان با صداقت و محبت رفتار كند كه اعتماد و اعتقاد اين خوبان پاكدل جلب شود و بعد مسافت از ميان برود و همگان يكدل و يكجهت به ياري او قيام كنند. جاذبه شهرنشيني و احساس حقارت شهرك نشينان و روستاييان
|