اين داستان از كوهنوردي مي گويد كه مي خواست بلندترين قله جهان را فتح كند . او پس از سالها تمرين و ممارست ، سفر خود را آغاز نمود . اما از آنجا كه اين افتخار را تنها براي خود مي خواست ، تصميم گرفت كه در تنهايي از كوه بالا رود . بر فرازارتفاعات كوه ، شب سنگين مي نمود و كوهنورد هيچ نمي ديد . همه چيز به سياهي مي زد ...
|